پنج داستان کوتاه
او تمام روز را صرف نجات افرادی کرد که در چنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند ، غافل از این که چند قدمی بالاتر دیوانهای مردم را یکی یکی به رودخانه میانداخت...!
معمار گفت : اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم... این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم !
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد .
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است .
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...
مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند.
برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.!
گفت : چهار اصل
1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم
2- دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم
3- دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم
4- دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم
بی تفاوت نسبت به زمان و مکان، طبق عادت هر ساله، وارد مسجد شد و گوشه ای نشست.
با خود فکر کرد که شب قدر امسال هم، مانند شب قدر سال های قبل. هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. این دل سنگی، سنگ تر خواهد شد.
مداح گفت :« امشب، شب مقدر شدن تقدیر است. از دست ندهید. به چشم هایتان التماس کنید تا ببارد. اگر اشکتان جاری شد، مطمئن باشید دعوت شده اید.»
دلش لرزید. به چشم هایش فشار آورد. اما خبری نشد. دلش به حال خودش سوخت.
آرام گفت:« خدایا اشکم هایم جاری نمی شود. لایق نمی دانی مرا. می شود من هم دعوت شوم.»
انگاری در وجودش چیزی فرو ریخت. گریه امانش را برید
یکی از حقوقی که به گردن ماست و جزء حق الناس محسوب میشود حق همسایگی است.
درروایتی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه . اله و سلم چنین آمده :
همسایگان بر سه دسته اند :
- همسایه ای که یک حق دارد
- همسایه ای که دو حق دارد
- همسایه ای که سه حق دارد.
همسایه ای که سه حق دارد همسایه مسلمانی است که فامیل هم باشد، او یک حق همسایگی دارد، یک حق مسلمانی و یک حق خویشاوندی
همسایه ای که دو حق دارد همسایه ای است که فقط مسلمان باشد، او یک حق همسایگی دارد یک حق مسلمانی
همسایه ای که یک حق دارد همسایه مشرک است.
پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و اله و سلم در حدیثی بسیار زیبا حقوق همسایگی را چنین بیان میفرمایند:
اگر یاری خواست یاریش کنی، و اکر طلب قرض کرد قرضش دهی،و اگر تو را طلبید در پیش او حاضر شوی
و اگر مریض شد عیادتش کنی،و اگر مرد جنازه اش را تشییع کنی، و اگر خیری به او رسید تبریکش گوئی
و اگر مصیبتی به او رسید تسلیتش دهی، و بدون اجازه او ساختمان خانه ات را از او بلندتر نکنی که راه باد را بر او ببندی!
و هنگامی که میوه ای خریدی آن را به او هدیه کن،و اگر هدیه نکردی در پنهانی برایش ببر، و انرا بوسیله فرزندت نفرست
که فرزند او را ناراحت کند، و بوسیله بوی غذایت او را اذیت نکن مگر اینکه از آن غذا مقداری برایش ببری!
ما بعنوان مسلمان چقدر به این فرمایشات و نکات دقیق اخلاقی عمل میکنیم ؟!
.
خوشحال و بانشاط وارد اتاق شد، گفت: همه را بخشیدم و حلال کردم.
پرسیدم: موضوع چیست؟
اشارهاى به کتاب کوچکى که در دستش بود کرد و گفت: از چند نفر که به من جفا کرده بودند و حرفهایى دربارهام زده بودند، خیلى ناراحت بودم و به هیچوجه تصمیم به گذشت از آنان را نداشتم تا اینکه امروز دعاى امام سجاد(علیهالسلام) را خواندم و شروع کرد به خواندن دعاى 39 صحیفه سجادیه:
«اللّهُمّ وَ أَیّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ ...
خدایا و هر آن بنده که به حقى از حقوق و حدّى از حدود من که توأش از آن نهى فرمودهاى تجاوز کرده باشد و پرده حرمتى از حرمات مرا که توأش از هتک آن منع کردهاى دریده باشد و حقى را از من با خود به گور برده باشد، یا در حال حیات بر ذمهاش مانده باشد، پس او را در ظلمى که به من روا داشته است بیامرز، و در حقى که از من برده است، عفو کن، و درباره آنچه با من کرده است سرزنش مفرماى، و به سبب آزردن من رسوا مساز ... و در برابر عفو ایشان مرا به رحمت خود پاداش ده، تا هریک از ما به سبب فضل تو نیکبخت گردد، و هر کدام از ما در پرتو احسان تو نجات یابد. ...»